Friday, May 20, 2011

فیس بوک

فیس بوکی شدم
تجربه عجیبیه
حدود صد تا از بچه های دانشگاه رو اد کردم
خیلی ها که اصلا فکر نمی کردم یادشون باشم دوباره تو زندگیم هستن
نمی دونم چرا انقد به ارتباطات وابسته ام
از هیجان خودم برای آشنایی با آدمها تعجب می کنم ...

5 comments:

Anonymous said...

نمي دوني چرا؟
دنبال گمشده اي ميگردي كه بين هچكدوم
از اينا نيست

اما يادت باشه دوتن همشه از شادكامي بي نصيب باشند
اول عاقلي كه به صحبت جاهلان مبتلا گردد دويم.....

سین دخت said...

سلام دوست ناشناس
کاش معرفی می کردی
دومی رو هم بگی خوشحال می شم

خاله زنک said...

خوش اومدی اعظم فیس بوکی نازنین
;)

سارا (سیاه مشق) said...

سلام سین دخت جان
چه خوب. پس باید تو فیس بوک پیدات کنم. ولی از من به تو نصیحت این فیس بوک بدجوری آدم را به خودش معتاد میکنه. اشتیاق پیدا کردن دوستان قدیمی و جدید پایان ناپذیر میشه و یه وقت می بینی همه وقتت را گرفته. ولی واقعا دنیای جالبی هست به خصوص برای ما خارج نشینان دلتنگ

Anonymous said...

آخه دوميش اصلا فكر نكنم براي شما
موضوعيت داشته باشه اما
چون فرموده بوديد:
دويم:بدخويي كه از اخلاق ناپسنديده خود بهيچ تاويل خلاص نيابد