Tuesday, February 8, 2011

برفا آب می شن

همه جا رو برف گرفته
سردمه
روحم سردشه 
اما با گرمای همین تن یخ زده قراره زمستون آب بشه
من ساکتم اما فریادم گوش فلک رو کر کرده
برف ها با گرمی تن من آب می شن
زمستون می ره
برف گرمه
...

***
این خونه زیادی غریبه است و من نا بلد
سه نقطه ها آخر خط وا نمی ایستن! و مجبور می شم بیارمشون خط زیری اگه راه حل دارید دریغ نفرمایید ثواب !یا صواب! داره به هر حال

4 comments:

سین-جیم said...

حالا من و تو
شبیه دانه های برف شدیم
شبیه همین نقطه هایی که می ریزد به روی هر خطمان
.
.
.
.
.

خانه ی شاعران نوگرای خدابنده said...

با سلام و درود فراوان. از شما هنرمند عزیز دعوت می شود به خانه ی سبز ما سربزنید و در صورت تمایل ما را لینک کنید

سیاه مشق said...

برف ها با گرمی تن من آب می شن
زمستون میره
برف گرمه
....
کاش گرمای تن منم مثل تو به برف می رسید دوست عزیز

سمیرا said...

تو هنوووووز سردته!

راه حل اینکه بر گردی بلاگ فا