آنا گاوالدا جایی به دنیا آمده
و حتما بزرگ هم شده ! انگار وقت زیادی را هم صرف نوشتن می کند
اینها مهم نیستد ...
مهم این است که کسی را دوست می داشته و دوست داشته کسی جایی منتظرش باشد !!!
کتاب دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد شامل 12 داستان کوتاه از آناگاوالدا با ترجمه الهام دارچینیان توسط نشر قطره منتشر شده ، من چاپ هفتم رو فعلا دارم، قبلا سوم رو داشتم !!!
و نمی دونم در حال حاضر باز چاپ شده یا نه که البته اینها هم مهم نیستن!!!
و من اورا دوست داشتم یک داستانه که من چاپ سومش رو دارم ...
گاوالدا کاملا زنانه حس کرده و نوشته، دغدغه ها، آرزوها و جزئیاتی که هیچ وقت فکر نمی کنیم
کس دیگه ای هم بهشون توجه می کنه و ناگهان می بینی که یه زن تو فرانسه مثل تو دوست داره،
حرص می خوره ، ناراحت می شه،
* فکر می کنم راهی وجود دارد تا بتوان از واقعیات تلخ و ناخوشایند به آرامی سخن گفت، به هر حال بهترین راه برای
بیرون رفتن از کسادی بازار روزمرگی همین است ...
* اراده راسخ تان را در ترک سیگار تحسین می کنید و بعد یک صبح سرد زمستان تصمیم می گیرید چهار کیلومتر پیاده
بروید تا یک پاکت سیگار بخرید ...
بروید
*شهامت از آن آنان است که یک روز صبح در آیینه نگاه می کنند و روشن و صریح این عبارت را به خودشان می گویند
، فقط به خودشان: آیا من حق اشتباه کردن دارم؟
، فقط به خودشان: آیا من حق اشتباه کردن دارم؟
* برای دوستان بی فیلتر شکن خانه ای در بلاگفا آماده کرده ام؛ ناراحت و نچسب، کاملا از روی اجبار ...