Friday, March 25, 2011

برگه های بازی

سال نو شد
بی هیچ نو شدنی
تکرار هر روزه روزهایی که دوستشون ندارم
پایان سال بسیار بد و شروع سالی که بعیده خوب باشه...
سال گذشته خیلی چیزها رو عوض کرد
خیلی چیزها رو تغییر داد که کاش اقلا ده سال پیش عوض شده بودن
اگه پارسال کسی ازم می پرسید حتما از همه کارهایی که کردم راضی بودم اما ناگهان دیدم به هیچ باختم ...
حالا می خوام یه آدم تازه بشم ، با دغدغه هایی واقعی و خیلی صریح تر از قبل
منتظر هیچ کس نیستم
منتظر هیچ زمانی حتی
اگه فقط امروز زنده باشم بد باختم
باید برگه هام رو عوض کنم ....

2 comments:

پیر فرزانه said...

نازنین مهربان
سال نو شما هم مبارک باشد . نا امید نباید بود. همیشه آن گوشه کنار سیاهی آسمان ستاره ی کوچکی نشسته است که سوسو می زند. فقط باید چشم ها را شست و جور دیگر دید.با آرزوی بهترین ها .

barge bibargi said...

بشوی اوراق اگر هم درس مایی که درس عشق در دفتر نباشد