Sunday, March 13, 2011

خیس

فکر می کردم جاده بارانی  و شیشه خیس است
نفهمیده بودم تمام راه چشمهایم  می بارید
...


2 comments:

سارا (سیاه مشق) said...

سیندخت با این دو خط نوشته چه کردی با دل من

سمیرا said...

ببینم می خوای دل ما رو هم خون کنی . باور کن خودش خون هست . اونم چه خونی