امسال عید واسه یه پروژه عکاسی دوربین ام رو همراه خودم می بردم عید دیدنی و واسه اینکه اعتراض ها کمتر بشه معمولا
اولش یه تعداد عکس یادگاری از صابخونه با سفره شون می گرفتم که این خودش پروژه ای شد.
بعدا یه شیطونی کوچولو کردم
عکس ها رو ادیت کردم و چین و چروک صورت ها رو پاک کردم و سن همه اونایی که اغلب هم بزرگتر های فامیل بودن رو چند
سالی پایین آوردم
هیچکس نفهمید عکسش ادیت شده
همه گفتن چه خوب افتادیم ...
آدما متوجه گذر زمان رو چهره هاشون نیستن ...
ما پیر می شیم اما همیشه تو اون سنی که دوست داریم ثابت می مونیم ...
نمی دونم چرا عکس ها برای خودم درد داشتن ...
اولش یه تعداد عکس یادگاری از صابخونه با سفره شون می گرفتم که این خودش پروژه ای شد.
بعدا یه شیطونی کوچولو کردم
عکس ها رو ادیت کردم و چین و چروک صورت ها رو پاک کردم و سن همه اونایی که اغلب هم بزرگتر های فامیل بودن رو چند
سالی پایین آوردم
هیچکس نفهمید عکسش ادیت شده
همه گفتن چه خوب افتادیم ...
آدما متوجه گذر زمان رو چهره هاشون نیستن ...
ما پیر می شیم اما همیشه تو اون سنی که دوست داریم ثابت می مونیم ...
نمی دونم چرا عکس ها برای خودم درد داشتن ...
3 comments:
گابریل گارسیا مارکز در کتاب فاحشه باز غمکین از زبان بیک پیرمرد 90 ساله می گوید : ما هیچوقت نمی فهمیم پیر شده ایم چون خودمان را از درون می بینیم و خیلی زود می فهمیم دیگران پیر شده اند چون آن ها را از بیرون می بینیم
نمیدونم چطوره که یه عکاس با ادیت کردن دروغ میگه اما واکنش مثبتی که میگیره باعث میشه باز دروغ بگه امابدیش اینه که خودش ته دلش میدونه واقعیت اینی نیست که دیده میشه
چه خوش باوریم ما
Post a Comment